روان شناسی * 心理学 * psychology

روان شناسی * 心理学 * psychology

روان شناسی * 心理学 * psychology

روان شناسی * 心理学 * psychology

تقویت اعتماد به نفس

تقویت اعتماد به نفس
عزت نفس از اصلی ترین عوامل رشد مطلوب شخصیت می باشد و از جمله مفاهیمی است که در چند دهه اخیر مورد توجه پژوهشگران و صاحبنظران روانشناسی و علوم تربیتی قرار گرفته است. نیاز به «عزت نفس» را اندیشمندانی نظیر:
آدلر(۱۹۴۰)، آلپورت (۱۹۳۰) و سالیوان (۱۹۳۷) نیز پذیرفته اند. فریج (۱۹۶۸) و وارگو(۱۹۷۲) از عزت نفس به عنوان یک سپر فرهنگی در مقابل اضطراب نام می برند. همچنین کوپر اسمیت (۱۹۶۷) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که کودکان برخوردار از «عزت نفس بالا» ، افرادی هستند که با احساس اعتماد به نفس و بهره گیری از استعداد و خلاقیت خود به ابراز وجود می پردازند و به راحتی تحت تأثیر عوامل محیطی قرار نمی گیرند.
پوپ و همکارانش (۱۹۸۹) معتقدند که وجود شکاف و فاصله بین «خود ادراک شده» و «خود ایده آل» از جمله عواملی است که مشکلاتی را برای عزت نفس انسان فراهم می کند.(بیابانگرد، ۱۳۷۳: ۲)
شخصیتی که از عزت نفس بالایی برخوردار است خود را به گونه ای مثبت ارزشیابی کرده و برخورد مناسبی به نظریات مثبت خود و دیگران دارد. اما در مقابل کسی که عزت نفس پایینی دارد، اغلب نوعی نگرش مثبت تصنعی نسبت به جهان پیرامون خود دارد. این شخص اساساً فردی است که غرور کمی در خود احساس می کند (بیابانگرد، ۱۳۷۳: ۲۱ و۲۰).
به نظر می رسد عزت نفس مثبت بر چهار عامل مبتنی می باشد که عبارتند از:
الف) ارتباطات بچه ها با والدین
ب) کنترل برخورد درباره عواطف منفی
ج) پذیرش خود
د)رفتار اجتماعی
گفته اند که نوجوانی با عزت نفس پایین نسبت به ماهیت انسان عقده حقارت دارد، این گونه اشخاص معمولاً از ابراز وجود ناتوان و چنین تصور می کنند که دیگران دوستش ندارند، فلذا در فعالیت های فوق برنامه به طور مداوم شرکت نمی کند و به ندرت به مدیریت جهت موقعیت های خاص انتخاب می شود و بیشتر تمایل دارد که ناشناخته باشد و چنین شخصی سعی می کند که از حضور در بحث های رسمی و غیررسمی اجتناب کند.
رویکرد اسلامی به عزت نفس
اسلام عالی ترین مکتب تربیتی است که ارزش های انسانی و متعالی را در وجود انسان پرورش می دهد. از دیدگاه اسلام، انسان باید ارزش خویشتن را مبنی بر این که اشرف مخلوقات است و در بهترین صورت (وجه) آفریده شده است و امانت الهی را بر دوش دارد، بشناسد تا به عزت نفس نائل آید.
علمای اخلاق برای نفس (احساسات و غرایز و عواطف آدمی) سه مرحله قائل می باشند که در قرآن مجید نیز به آنها اشاره شده است که عبارتند از:
۱- نفس اماره: نفس سرکشی که انسان را به گناه فرمان می دهد.
۲- نفس لوامه: پس از تعلیم و تربیت و تلاش و مجاهدت انسان به تعالی و برتری می رسد
۳- نفس مطمئنه: این مرحله ای است که پس از تهذیب و تزکیه و تربیت کامل انسان به مرحله ای می رسد که غرایز سرکش در مقابل او رام می شود و این همان مرحله آرامش است. همچنین حضرت علی(ع) می فرماید: بزرگترین سرمایه انسان اعتماد به نفس است. در ادامه نیز امام صادق علیه السلام می فرماید: از آن اشخاص تند خو مباش که مردم خوش ندارند به آنها نزدیک شوند، ولی خیلی هم سست مباش که هر که تو را ببیند تحقیر کند. (مطهری، ۱۳۶۳ : ۱۲۶) امام حسین(ع) نیز می فرماید: کار بدی مکن که ناگزیر از عذرخواهی باشی، زیرا انسان با ایمان نه بد می کند و نه عذر می خواهد، ولی منافق همه روزه بد می کند و پوزش می طلبد.
(همان مأخذه : ۱۳۴)
پس در اسلام به عزت نفس و کرامت انسانی توصیه و تأکید شده است و نفس مؤمن محترم و ارزشمند است و تمام نکات و موازین اخلاق اسلامی به این است که توجه انسان را به عزت نفس و کرامت انسانی جلب نماید.
حضرت علی علیه السلام در جایی دیگر می فرماید: ناتوان ترین مردم کسی است که از اصلاح نفس خود عاجز باشد.  ادامه مطلب ...

تعاریف و نظریه های عزت نفس

تعاریف عزت نفس

به دلیل چند بعدی بودن عزت نفس، ارائه ی تعریف دقیق و جامع از آن مشکل به نظر میرسد،افزون بر اینکه گرچه در کل، عزت نفس پدیده ی ثابتی است اما همیشه به یک صورت نیست و در زمانهای مختلف نوسان دارد (ریزنر، 2004)

با این وجود از عزت نفس، معانی و تعاریف متعددی به عمل آمده است که در ذیل به چند مورد آن اشاره میشود. براندن که "پدر جنبش عزت نفس"خوانده میشود، عزت نفس را اینگونه تعریف کرده است: "گرایش به ادراک خود به عنوان فردی که شایستگی رویارویی با چالشهای اساسی زندگی را داریم، زیرا ارزش شاد بودن را داریم" (براندن، 1994 به نقل از ریگن، 2004)

 کوپر اسمیت عزت نفس را به عنوان بازخوردهای ارزیابی کننده ای که فرد نسبت به خود دارد، تعریف کرده است (صدق پور، 1383)

نظریه های عزت نفس:

در برسی عزت نفس اولین کار توسط ویلیام جیمز ( 1890 ) انجام شده است. او معتقد بود که تصور فرد از خود در حین تمایلات اجتماعی یعنی از زمانیکه متولد شد و مورد شناسایی دیگران قرار میگیرد، شکل میگیرد. جرج کلی ( 1902 ) به گسترش این عقیده یعنی توجه به خود پرداخت و تأکید بر اهمیت واکنشهای افراد دیگر در شکل دادن به عزت نفس قرار داد. (سعدی پور، 13 )

فروید معتقد است که ارضاء یا محرومیت بیش از حد در هر یک از مراحل رشد روانی جنسی و یا به عبارت دیگر تثبیت در هر یک از این مراحل در عزت نفس فرد تأثیر دارد مثلاً :محرومیت بیش از حد در مرحله ی دهانی سبب میشود که فرد در آینده عزت نفس پایین داشته باشد یعنی فرد در انجام کارها نمیداند که آنرا انجام دهد یا نه و یا نمیداند که آیا میتواند از عهده ی آن کار بر بیاید یا خیر.  از طرفی ارضاء دهانی بیش از حد باعث ایجاد عزت نفس کاذب و غیر واقعی در فرد میشود. چنین افرادی دارای عقده ی خود بزرگ بینی می باشند یعنی یک نظر عالی نسبت به خود دارند و خود را بیش از حد بزرگ جلوه میدهند. (اشتیاقی 1386)

راجرز اعتقاد دارد عزت نفس در انسان حالت عمومی دارد و محدود و زودگذر نیست. بر طبق نظریه ی راجرز، عزت نفس ذر اثر نیاز به توجه مثبت دیگران بوجود می آید. نیاز به توجه مثبت دیگران شامل بازخوردها، طرز برخورد گرم و محبت آمیز، احترام، صمیمیت، پذیرش و مهربانی از طرف محیط و بخصوص اولیاء کودک است. راجرز معتقد است کودک در همان اول زندگی احتیاج به مهر و محبت دارد و اگر اولیاء طفل، محبت بدون قید و شرط روا دارند کودک بعدها از چنان عزت نفسی برخوردار خواهد بود که لزومی در طرد کردن تجارب واقعی خود نمی بیند اما اگر اولیاء به کودک بطور مشروط محبت کنند، کودک تجربه هایی را که با خود پندارهایش هماهنگ باشد، طرد و انکار میکند و در نتیجه در چنین وضعیتی از عزت نفس سالم و بالایی برخوردار نخواهد شد. (شاملو، 13)

مازلو، عزت نفس را یک نیاز می داند و معتقد است که همه ی افراد جامعه به یک ارزشیابیثابت و استوار از خود یا عزت نفس نیازمندند. ارضای نیاز به عزت نفس با احساساتی از قبیل اعتماد به نفس، ارزش، قدرت، لیاقت، کفایت و مفید و مثمر ثمر بودن در جهان منتهی خواهد شد اما بی اعتنایی به این نیاز موجب احساساتی از قبیل حقارت، ضعف و درماندگی میشود. همچنین طی مطالعاتی که مازلو در مورد عزت نفس داشته، از آن به عنوان یک نشانگان شخصیتی که عبارتست از پاسخ سازمان یافته ی ارگانیزم به مسأله ی سبک، فقدان، حفظ و دفاع از خود ذکر کرده است (کاروروشی یر، ترجمه ی رضوانی، 1387)

آلپورت با مطرح کردن واژه ی خویشتن به جای واژه ی خود، امیدوار بود شاید بتواند از ابهامات و تناقضات واژه ی خود بکاهد. بر اساس دیدگاه آلپورت، تحول کافی از خود و رسیدن به خویشتن از هفت مرحله میگذرد، شکست و ناکامی در هر یک از این مراحل به پیدایش مراحل بعدی لطمه میزند این عبارتند از :

1- خود جسمانی 2- تشخیص هویت خود 3- احترام به خود (عزت نفس) 4- گسترش خود 5- تصور از خود 6- خود چون حریفی معقول 7- تلاش اختصاصی  (اسلامی نسب، 1373)