روان شناسی * 心理学 * psychology

روان شناسی * 心理学 * psychology

روان شناسی * 心理学 * psychology

روان شناسی * 心理学 * psychology

نماز و شکوفه های زندگی شرایط آموزش و تربیت

نماز و شکوفه های زندگی شرایط آموزش و تربیت
وارد کـردن نـونـهـالان بـه گلستان عبودیت و نماز نیازمند شناخت خصوصیات و شرایط کودک و نوجوان است ؛ شرایطى که متاءثر از عملکرد والدین و محیطى است که در آن نشو و نما مى کنند. هـر یـک از ایـن شـرایـط نـقـش حـیـاتـى در رشـد و کـمـال آنـان ایـفـا مـى کـنـد و بـاعـث شـکـفـتـن گل هاى وجودشان مى شود تا انوار عشق و بندگى تمام زوایاى زندگیشان را منوّر نماید.
اگـر ابعاد این شرایط از نظر دور بماند، گل هاى مستعد به جاى عطرافشانى و چشم ربایى ، پـژمـرده خـواهـنـد شـد و در آیـنده نه چندان دور، در محاصره علف هاى هرز به نابودى کشیده مى شوند.
کـودکـان و نـوجـوانـان داراى فـطـرت پـاک خـداخـواهـى و عـشـق بـه کـمـال و رسـیـدن به مراتب عالى انسانى هستند. لذا ضرورى است مطابق شرایط و خصوصیات آنان به گونه اى عمل شود که بر آنها تاءثیر درونى و عمیق بگذارد تا شیفته عبادت و نماز گردند.
تک تک رفتارهاى کوچک و بزرگ ، آشکار و پنهان والدین ، مى تواند شرایط مطلوب و سازنده یا ناسالم و مخرّبى را ایجاد نماید که کودک و نوجوان از آن متاءثر شده به سمت نیکى و خیر یا بدى و شرّ سوق پیدا کند.
عـلاوه بـر این ، قرار گرفتن کودک و نوجوان در محیط و فضاى معنوى ، کم و کیف زمان و مکانى کـه در آن قـرار مـى گـیـرد، ره آوردى را بـه دنـبـال دارد کـه مـى تـوانـد جـلوه کمال یا نماى گمراهى باشد.
آمادگى هاى کودک و نوجوان
آگـاهـى و تـوجـه بـه شـرایـط مـخـتـلفـى کـه کـودکـان و نـوجـوانـان در مراحل سِنى خود دارند، امرى بسیار مهم بوده و کاربرد عملى آن زیاد است . لذا نمى توان بدون درنـظـر گـرفـتـن آن شـرایـط، بـه درسـتـى بـه اهـداف تـربـیـتـى دسـت یـافـت . در ذیل برخى از این شرایط به اختصار شرح داده مى شود:
آمادگى جسمى
بـدن سـالم ، بـا نـشـاط و قـوى ، هـمچون مَرکب راهوارى است که مى تواند در بهترین وضعیت و کمترین زمان ممکن فرد را به مقصد برساند.
لازم اسـت کـودک بـراى نـمـاز خـوانـدن تـوان انـجـام حـرکـات و افـعـال نـماز را به راحتى داشته باشد. اگر کودک و نوجوان مریض ، خسته یا خواب آلود است یـا مـواقـعـى کـه نـیـاز بـه استراحت و خواب دارد، یا از سرما و گرما در زحمت است ، یا تشنه و گـرسـنـه بـوده یـا تـازه از سر سفره غذا برخاسته در چنین وضعیت هایى او از آمادگى کافى بـرخـوردار نـیـسـت ، لذا والدیـن نـبـایـد آنـان را به نماز یا هر عبادت دیگرى دعوت کنند. زیرا ایـنـگـونـه حـالات بـر روحـیـه آنـان اثـر گـذاشـتـه و رغـبـت بـه انـجـام بـرخـى از اعـمـال از جـمـله نـمـاز را از آنـان سـلب مـى کـنـد. اگـر در چـنـیـن وضـعـیـتـى نـمـاز بـر آنـهـا تـحـمـیل شود، نوعى تنفر ایجاد مى گردد. لذا تشخیص این حالات براى والدین ضرورى است و نـبـایـد چـنـین فکر کنند که کودک و نوجوان تمرد کرده و با او برخورد نادرستى انجام دهند که باعث عواقب ناگوارى در آینده مى گردد.
آمادگى گفتارى
گـاهى ممکن است اداى کلمات و جملات نماز براى کودک سخت و سنگین باشد؛ لذا والدین نباید او را تحت فشار قرار دهند تا حتماً کلمات را با قرائت صحیح ادا کند.
امـّا والدیـن خـود بـا دقـت و قـرائت صـحـیـح کـلمـات را اداء کـنند تا به تدریج و به مرور زمان سـنـگـیـنى اداى کلمات براى کودک از بین رفته و بتواند با تمرین بیشتر گفتارى و شنیدارى به سهولت کلمات را اداء نماید.
اگـر کـودک و نوجوان در اداى کلمات دچار مشکل شد و کلمات را به صورتى قرائت کرد که خنده دار بـود، لازم اسـت بـا خـویـشـتـن دارى از خـنـده و اسـتـهـزاء و بـا پـذیـرفـتـن عمل ناقص کودک و نوجوان و حتّى تشویق او، راه را براى اصلاح و هدایت فراهم تر نمود.
گـاهـى دیـده مـى شـود، بـرخـى از والدیـن عـلاوه بـر ایـنـکـه کـودک را مـسـخـره مـى کـنـنـد، عـمـل او را بـراى دیگران نیز تعریف مى کنند، این گونه رفتارها اثر منفى و تخریبى شدیدى در روحیه کودکان باقى مى گذارد.
بـنـابـرایـن تـوجـه به توانایى هاى گفتارى کودک و نوجوان امر مهمى است که اگر برخورد نامناسب شود، مى تواند نوعى تنفر از نماز در آنها ایجاد کند.
آمادگى عاطفى و روانى
یـکى از نکات بسیار مهم و کارگشا، توجه به آمادگى عاطفى و روانى کودکان و نوجوانان در یادگیرى و آموزش است .
( عـاطـفـه را حـالت هـا و واکـنـش هـاى درونـى انـسـان تعریف کرده اند) ، این حالت ها شامل شادى ، غم ، ترس ، نفرت ، حسادت و مانند آن است که افراد از این حالت ها متاءثر شده و عکس العمل هایى را از خود نشان مى دهند.
حـالت هـاى عاطفى و روانى در افراد مختلف فرق دارند، و هر حالت عاطفى خود نیز داراى مراتب شـدت و ضـعـف اسـت . هـمـچـنـیـن نـقـش ، اثـر محیط و وضعیتى که افراد در آن قرار دارند بسیار قابل توجه است .
وقـتـى کـودک و نـوجـوان را بـه نـمـاز دعـوت و تـرغـیـب مـى کنیم بهتر است در شرایط خوب یا لااقل در شرایط عادى باشد، در غیر این صورت او به درخواست شما پاسخ مثبت نخواهد داد.
اگـر کـودک و نـوجـوان از والدیـن ، مـربـى یا اطرافیان خود به هر دلیلى (درست یا نادرست ) ناراحت و عصبانى باشد یا در وضعیت ترس و اضطراب آشکار و یا پنهان به سر مى برد، یا از چـیـزى بـغض و کینه داشته و یا از تهدیدى نگران است ، نباید در چنین شرایطى آنان را به نماز فراخواند.
در ایـنـگـونـه مـوارد والدیـن بـایـد خـود را بـه صـفـت تـدبـیـر و تـحـمـل زیـنـت بـخـشـنـد و بـا یـافـتـن عـلت رفـتـار، از راه حل هاى مناسب بهره گیرند تا بتوانند در آنان آمادگى روحى ایجاد کنند.
اگـر بتوانیم در سایه تشویق و محبت ، کودک و نوجوان را به این حد از رشد روانى برسانیم که خود تصمیم بگیرد که نماز بخواند، گامى مؤ ثر و ماندگار برداشته ایم .
عـلاوه بـر ایـن کودک ، اگر به این حد از رشد روانى و ادراکى رسیده باشد که بتواند پیام ، مـفـاهـیـم و هـدف فـریـضـه نـمـاز را دریـابـد تـا انـگـیـزه عـمـل او گـردد، رشـد قـابـل قـبـولى نـمـوده و در نـتـیـجـه یـادگـیـرى حاصل شده است . در هر صورت والدین مى توانند شرایطى را تدارک کنند که موجب تقویت اراده و ادراک کودک و نوجوان در عبادت و نماز گردد.
نـکـته مهم در آموزش نماز این است که اگر آمادگى روحى نباشد، نمى توان با پند و نصیحت و یـا روش هـاى ظـاهرى و سطحى ، اثر مثبت و سازنده اى در کودک و نوجوان ایجاد کرد به طورى کـه فـرهـنـگ نماز و عبادت در اعتقاد و باور او ریشه بدواند. آموخته هاى ذهنى ، هیچ گاه تربیت الهـى را بـه دنـبـال نـدارد و فرد عملاً به آنها اهمیت چندانى نمى دهد. زیرا دانستن ، یک مرحله از شـنـاخـت اسـت و مـراحـل دیـگـرى هـمـچـون فـهـمـیـدن ، بـه کـار بـردن ، تـجـزیـه و تـحـلیـل ، تـرکـیـب و ارزشـیـابـى را نـیـز بـه دنـبـال دارد کـه غـفـلت از ایـن مراحل نتیجه نادرستى را به همراه خواهد داشت .
بـنـابـرایـن بـراى هـدایـت کـودک و نـوجـوان بـه سـوى ایـمـان و عمل صالح ، نیازمند تشخیص و درک این حالت ها بوده تا بتوانیم به بهترین وجه ممکن آنان را به جلوه گاه عبادت رهنمون شویم ، در غیر این صورت دعوت آنان به انجام هر کارى برایشان سـخت و نوعى عذاب خواهد بود، درنتیجه یا انجام نمى دهند و یا با پرخاشگرى اعتراض خود را نمایان مى سازند.
آمادگى سِنّى
یـکـى دیـگـر از شـرایـط مـهـم آمـوزش و تـربـیـت ، تـوجـه بـه سن کودک و نوجوان است ، آنان درمراحل مختلف سِنى داراى حالت هاى پیچیده اى هستند که غفلت از آنها به آموزش و تربیت آسیب مى رساند. در ذیل نگاهى گذرا به وضعیت ادراکى و ذهنى کودکان مى اندازیم :
ادراک در انـسـان از آغـاز تـولد و حـتـى قـبـل از آن وجـود دارد. رشـد و تـکـمـیـل ایـن ادراک بـه عـوامـل مـخـتـلفـى بـسـتـگـى دارد، و ایـن پـیـشـرفـت بـه شـکـل هـمـاهـنـگ در جـنـبـه هـاى مـخـتـلف ادراکـى آشـکـار مـى گـردد و فـعـالیـت ذهـنـى نـوزاد عـامـل هماهنگى جنبه هاى مختلف رفتارش است ، که با آگاهى از خود شروع و به آگاهى از مادر، اطرافیان ، اشیاء و مانند آن منتهى مى شود.
کـودکان مختلف در کیفیت و کمیت ادراک با یکدیگر تفاوت دارند و این تفاوت در رفتار و شخصیت آنـان نـمـود دارد. امـّا هـمـگـى آنـان از هـنـگـام تـولد بـه بـعـد بـه طـور دائمـى در حـال پـرورش بـوده و در واکـنـش هـاى ذهـنـیـشـان مـرتـب تـغـیـیـراتـى حـاصـل مـى شـود. ابـتـدا در قـبـال مـحـرک هـا قـادر بـه عـکـس العمل ساده بوده و به تدریج فعالیت هاى پیچیده ذهنى آنان شروع مى شود.
کودکان در حدود سه سالگى در محیط اطراف خود ابراز کنجکاوى مى نمایند و به تدریج وجود خویش را بهتر از گذشته درک نموده و سعى در اظهار و خودنمایى رفتار خود مى کنند.
از سه سالگى تا دبستان قواى ذهنى کودک به سرعت پرورش مى یابد و باعث تقویت نیروى تکلم او مى گردد، یعنى کلمات را اداء کرده و معنى آنها را درک مى کند.
از هفت سالگى قواى ذهنى کودک قوى تر شده و رشد بیشتر مى یابد به طورى که مى تواند اسـتـدلال سـاده را درک کـنـد و در مواردى نیز استدلال نماید، در این وضعیت پایه تفکّر و رفتار اندیشمندانه او نهاده مى شود.
رشـد نـیـروى ادراک کـودک بـاعـث افـزایـش دقـت و درسـتـى او شـده بـه هـمـیـن دلیـل مـى تـوانـد حـواس خـود را بـر یـک مـوضـوع سـاده مـتـمـرکـز نـمـایـد. ایـن رشـد، قـدرت تـخـیـل و تـفـکـّر او را افـزایـش داده و قـادر اسـت از نـیـروى تـفـکـّر و استدلال بهره بیشترى ببرد.
از جنبه هاى دیگر رشد ذهنى کودکان این است که رغبت ها و افکار او متاءثر از افرادى است که از لحاظ سن به او نزدیکترند (همسالان ) و میل به الگو و تقلید در او محسوس است .
کـودک از لحـاظ ارتـبـاط فـکـرى بـا دیـگران قدرت و توانایى بیشترى پیدا مى کند، به همین دلیـل بـه تـمـایـلات و رغـبت هاى خودش نیز توجه زیادترى پیدا مى کند و معلومات و ادراکات آنان معمولاً مرتبط به گفته ها و عقاید دیگران خصوصاً والدین مى باشند.
بنابراین در آموزش نماز کودکان و نوجوانان باید تمام برنامه ها، روش ها، موقعیت و شرایط تـربـیـتـى ، مطابق با توانایى ، استعداد، رغبت ها و نیازهاى آنان باشد تا بتوانیم یادگیرى صـحیح و مؤ ثرى را ایجاد کنیم . اینان وقتى چیزى را به طور عمیق یاد مى گیرند که هماهنگى بـیـن پـیـام و گـیـرنده آن محقق باشد، در این صورت به طور خودآگاه و با انگیزه درونى به فعالیت ذهنى و عملى مى پردازند و محصول چنین انگیزه اى ثبات و عشق به نماز و عبودیت است .
نقش والدین در ایجاد شرایط مطلوب
از مسائلى که در تربیت و آموزش نماز نقش مؤ ثرى دارد، نوع رفتارى است که والدین با کودک و نـوجـوان دارنـد؛ زیـرا رفـتار و عملکرد والدین تاءثیر مثبت و یا منفى ایجاد مى کند. در نتیجه شرایط خاصى را براى آنان فراهم مى نماید که این شرایط مى تواند سازنده و هدایت گر یا مخرّب و گمراه کننده باشد. در ذیل برخى از رفتارهاى والدین را در این باره به اختصار شرح مى دهیم :
آزادى و محدودیت
یـکى از مسایلى که والدین در تربیت کودک و نوجوان با آن مواجه هستند مساءله آزادى و حدود آن است . راستى چگونه باید باشد؟
در ایـن بـاره مـعـمـولاً والدیـن گـرفـتـار افـراط یـا تـفـریـط مـى شـونـد، بـرخـى آزادى کـامل و بدون هدایت و راهنمایى و کنترل هاى صحیح را در پیش مى گیرند، و برخى دیگر بعکس با ایجاد محدودیت شدید آنان را در شرایط بسیار بدى قرار مى دهند. امّا حقیقت این است که آزادى کودک و نوجوان در حدى که دچار گمراهى و سردرگمى نشوند امرى سازنده است و محدودیت هاى بجا و مناسب نیز بر این سازندگى مى افزاید. زیرا آزادى و اختیار درست ، موجب شکوفایى و رشـد اسـتـعـدادهـا مـى شـود و گـرنـه از رشـد و بـلوغ فـکـرى و کـمـال روحـى مـحـروم مانده همیشه خود را نیازمند و وابسته به کمک و یارى دیگران احساس خواهد کرد.
مـنظور از آزادى در تربیت برداشتن محدودیت ها نیست بلکه نبودن اجبارها است . یعنى والدین به گـونـه اى بـا کـودک و نـوجـوان رفـتـار نمایند که او با انتخاب و تلاش خود، استعدادهایش را شـکـوفـا نـمـایـد و اگـر هـم دچـار خـطـا شـود، بـا راهنمایى ، مدارا کردن ، برخورد عقلایى با مسایل و در نهایت بهره گیرى صحیح از آزادى مسیر درست را برگزیند.
همچنین باید توجه داشت که منظور از آزادى کودک و نوجوان این نیست که از فرامین درست والدین پـیـروى نـکـنـنـد، بلکه منظور آن است که اطاعت آنان از والدین ، از روى رغبت و علاقه باشد نه اطـاعـت اجـبـارى و کـورکـورانـه . اطـاعـت تـحمیلى و رشد نیافته نمى تواند قلبى و با انگیزه درونـى بـاشـد لذا دوام ندارد، حتى در بسیارى مواقع باعث تنفر از والدین و خواسته هایشان را نیز در پى خواهد داشت !
در تـربـیـت نـمـاز باید به آزادى و محدودیت ، توجه دقیقى کرد و با روش هاى درست و عقلانى آنـان را یـارى نـمود تا خود آزادانه به نماز روى آورند. نماز تحمیلى و عبادت اجبارى نه تنها اثـر سـازنـده اى نـدارد بـلکـه گمراهى حتمى را به همراه خواهد داشت که به صورت لااُبالى گرى و گریز از دین یا تحجّر و ظاهرنگرى باقى مى ماند.
اگـر نـوجوان در مواقعى سهل انگارى کرد و نماز نخواند، اولین روش ایجاد محدودیت ، فریاد، کتک ، اعتراض و خشونت نیست بلکه باید علت را درک کرد و با عادت دادن ، تشویق ، مهربانى و مـحـبـت و ابراز همدردى و همراهى او را به راه مستقیم عبودیت و بندگى خداوند ارشاد نمود. مولاى متقیان على (ع )فرمودند:
با خشم و غضب امکان تاءدیب و تربیت نیست .
اگـر هـمـه اقـدامـات لازم بـه درستى انجام گرفت و نتیجه نداشت ،لازم است با قاطعیت و جدیت ، هـمـراه بـا مـدارا و لطـف ، صـبـر، و بـه تـدریـج و مـداومـت از او بـخـواهـیـد کـه آن عـمـل را انـجام دهد. در این صورت ، مواردى را که کودک و نوجوان کراهت داشت ، به تدریج و با تمرین و مداومت از بین مى رود.
پرهیز از چشم و هم چشمى
یـکى از آفات مهم تربیتى ، چشم هم چشمى والدین در تربیت فرزندان است . زیرا مى پندارند که نباید از دیگران عقب ماند.
کـودکـان و نوجوانان هر یک با همدیگر فرق دارند. زیرا استعداد، توانایى ، درک و تشخیص ، محیط خانوادگى ، وراثت ، محیط اجتماعى ، رفتار والدین و نوع تربیت هر کدام عاملى براى این تـفـاوت هـا بـه حـساب مى آیند. ممکن است کودکى از لحاظ ادراک و یا آمادگى بیانى ، زودتر از دیـگـران بتواند فعالیت هاى ذهنى را شروع کند و عملى را یاد بگیرد ولى کودک دیگر دیرتر به این مرحله برسد.
بنابراین در آموزش و تربیت الهى ، آیا چنین تصورى صحیح است که فرزندمان را با کودکان دیـگـر کـه زودتـر نـمـاز را یـاد گـرفـتـه انـد و بـه ایـن عمل نیکو مزین شدند مقایسه کنیم و در اثر این مقایسه به برخوردهاى نادرست همراه با سرزنش و ملامت زیاد او را از میدان به در کنیم ؟!
مولاى متقیان امیر مؤ منان درباره سرزنش و ملامت فرمودند:
زیاده روى در ملامت آتش خیره سرى و لجبازى را شعله ور مى سازد.
بـنـابـرایـن زیـبـنـده اسـت کـه بـا آگاهى ، ایجاد محیط مناسب ، رفتارسازنده و مؤ ثر، آموزش ‍ صحیح ، صبر و بردبارى ، پرهیز از چشم و هم چشمى و با توجه به توانایى ها و استعداد و مـوقـعـیـت فـرزنـدمـان ، او را بـه گـلسـتـان عـشـق و بـنـدگـى رهـنـمـون سـازیـم تـا عـطـر دل انگیز عبادت را با جان و دل دریابد و شیفته نماز گردد.
دورى از شتابزدگى
از جـمـله آفـات آمـوزش و تربیت نماز شتابزدگى و عجله است . اگر مى خواهیم کودک و نوجوان فـریـضه نماز را پاس دارد، ضرورى است در آموزش و تربیت از هرگونه شتابزدگى و کار نـسـنـجـیـده پـرهیز نماییم . زیرا شتابزدگى موجب هلاکت ، پشیمانى و خطا و لغزش است مربى بزرگ عالم بشریت على (ع )در این باره فرمودند:
عجله موجب لغزش است .
آمـوزش شـتـابـزده ، آمـوزشـى سـطـحـى ، ظاهرى ، موقتى و ناقص بوده و در بسیارى موارد کج فهمیدن و در نتیجه بد عمل کردن را به دنبال دارد.
آمـوزش نـمـاز بـایـد در حـد درک و طـاقـت کـودک و نـوجـوان بـاشـد و بـا تـاءمـل و بـه تـدریـج صـورت گـیرد، والدینى که براى تربیت الهى فرزندان خود فعالیت نـمـى کنند یا فعالیت مؤ ثرى ندارند، چگونه توقع دارند کودک و نوجوان در چند جلسه و با چـنـد تذکر و نصیحت معارف نماز را درک کرده و به کار بندد؟ آیا با اندیشه ( ره صد ساله را یک شبه پیمودن ) مى توان به تربیت الهى دست یافت ؟
بـنـابـرایـن ، والدیـن بـراى تـعـمـق بـاور دیـنـى در کـودک و نـوجـوان لازم اسـت بـا تاءمل و به دور از هرگونه شتابزدگى عمل کنند و از کُندى آموزش نهراسند، بلکه سعى کنند به طور غیر مستقیم و در عین حال فعال براى کودک زمینه سازى نموده تا خود با اندیشه خویش به درک مفاهیم دینى از جمله معارف نماز نایل آید تا حدى که هدفش کسب و رسیدن به واقعیت هاى دینى و دست یابى به آثار فردى و اجتماعى نماز باشد.
نـکـتـه قـابـل ذکـر اینکه ، عجله در کار خیر بسیار نیکو است ، امّا به این معنى نیست که انسان در انـجـام کار خیرى همچون نماز، شرایط و مقتضیات تربیت را مد نظر قرار ندهد و در زمان کوتاه به نتیجه ناقص دست یابد.
رابطه تکریم شخصیت با نماز
احـتـرام بـه شـخـصـیـت کـودک و نـوجـوان در شخصیت سازى آنان نقش مؤ ثرى ایفاء مى کند و مى تـوانـد رابطه درست یا نادرستى را درباره شخصیت الهى آنان ایجاد نماید. براى روشن شدن مطلب ، ابعاد شخصیت کودک و نوجوان را به صورت فشرده مطرح مى کنیم تا بتوانیم رابطه آن را با نماز دریابیم .
در تعریف شخصیت چنین آورده اند:
شخصیت مجموعه اى از جنبه هاى بدنى ، عادات ، تمایلات ، حالات ، افکار، نظریات ، استعدادها، و رفـتـارهـایـى اسـت کـه در فرد به صورت خصوصیات و صفاتى نسبتاً پایدار درآمده و به صورت یک کل و واحد عمل مى کند.
مـراحـل تـشـکـیـل شـخـصـیـت را در چـهـار مـرحـله تـقـلیـد، تـلقـیـن پـذیـرى ،هـمـانندسازى و مرحله تشکیل خود دانسته اند و درباره این مرحله گفته اند:
این مرحله نتیجه سه مرحله ماقبل خود است . در این مرحله کودک شخصیت اکتسابى و یا (من ) خود را مـى سـازد. کـودک در ایـن مـرحـله شـخـصـى را کـه بـا وى همانند شده از نظر دور مى کند و تنها خـصـایـص اخـلاقـى او را بـه شـخـصـیـت خـود مـى بـخـشـد. کـودک قبل از این مرحله براى خود مبانى خاص برگزیده بود که حالا مى تواند براساس آن آرمان ها، خواست ها و تمایلات و قواى خود را پایه ریزى کند.
تـلاش فـراوان انـبـیا، اوصیاى الهى و صلحا بر این بوده است که انسان ها داراى کرامت و عزّت نفس باشند و گرامى داشته شوند. قرآن کریم در این باره مى فرماید:
( وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنى آدَمَ) (سوره اسرى / 70)
همانا فرزندان آدم را گرامى داشتیم .
پـیـامـبـر اکـرم (ص )و امـامـان مـعـصـوم (ع )در موارد زیادى به اکرام کودکان و رعایت حقوق آنان سـفـارش فـرمـوده انـد، از جـمـله بـا انـتـخـاب نـام نـیـکـو، تـغـذیـه سـالم و حـلال ، رفـتـار مـناسب و عادلانه ، بازى با کودکان ، صدا زدن با القاب محترمانه ، حتى سلام کـردن بـه آنـان ، شخصیت کودکان و نوجوانان را محترم شمرده تا در آینده انسان هاى وارسته و متدینى باشند.
رسول مکرم اسلام (ص )درباره احترام به فرزندان به صراحت فرمودند:
فرزندان خود را احترام کنید و با آنان مؤ دبانه برخورد نمایید.
اگـر انـسـان بـه عـزّت نـفـس حـقیقى نه تصنعى و خیالى دست یابدبه طور حتم و یقین از نظر روانـى داراى شـخـصـیـت سـالم ، طـبـیـعـى و پـویـا خـواهـد بـود. ایـن سـلامـت مـانـعـى در قـبـال اخـتـلال هـاى روانـى و شـخـصـیـتـى کـودک و نـوجـوان هـمـچـون لجـاجـت ، احـساس ‍ حقارت ، پـرخـاشـگـرى ، انـزوا و گـوشـه گیرى ، خود مطرح کردن منفى (درصورتى که شکست خورده باشد) و مانند آن مى باشد.
( راجرز) محقق روانشناسى مى نویسد:
آدمـى نـیـاز دارد بـه ایـنـکـه دیـگـران بـرایـش قـدر و مـنـزلتـى قـایل باشند و خویشتن را با قدر و قیمت ببیند و در برخورد با قدردانى دیگران این احساس را بـه دسـت آورد کـه داراى ارزشـى اسـت کـه در فـراز و نـشـیـب زنـدگـى وى را یـارى مـى کند.
و نیز درباره عزّت نفس کودک مى نویسد:
طـرز بـرخـورد گـرم و محبت آمیز، احترام ، صمیمیت ، پذیرش و مهربانى ازطرف محیط به ویژه اولیاى کودک ، احساس عزّت نفس را در فرد ایجاد مى کند.
روانـشـنـاس اجـتـمـاعـى ( الیـور ارنـسـون ) دربـاره نـقش عزّت نفس درانجام کار خوب یا بد مى نویسد:
شـخـصـى کـه عـزت نـفـسـش پایین است ، خیلى مشکل نیست که مرتکب عملى غیر اخلاقى گردد، چه ارتکاب یک عمل غیر اخلاقى با خود پنداره او ناهماهنگ نیست . از سویى دیگر اگر شخصى عزّت نـفـس بـالایـى داشـتـه بـاشـد، احـتـمـالا بـیـشـتـر در بـرابـر وسـوسـه ارتـکـاب یـک عمل خلاف مقاومت مى کند. چون رفتار خلاف ، ناهماهنگى بسیارى در او پدید مى آورد.
مساءله مهم این است که در قبال رفتارهاى نادرست کودک ونوجوان چگونه باید برخورد کرد که بـه شـخـصـیـت او آسـیـبـى وارد نـشـود؟ در ذیـل یـکـى از بـرخـوردهـاى صـحـیـح درمقابل خلاف کودکان شرح داده مى شود.
تغافل
یـکـى از روش هـاى اصـلاحـى بـراى رفـتـارهـاى نـادرسـت در امـر تـربـیـت ( تـغـافـل ) اسـت کـه بـه مـعـنـى تـظاهر و خود را به غفلت زدن مى باشد؛ یعنى اگر کودک و نـوجـوان خـطـایـى انـجام داد به حساب نیاورده و طورى جلوه دهید که شما نمى دانید. امّا در باطن عـلت رفـتـارش را دریـابید و راه حل مناسب را با شیوه غیرمستقیم به اجرا گذارید که بسیار مؤ ثر و نافع مى باشد.
خـواجـه نـصـیـرالدیـن طـوسـى مـتـفـکـّر بـزرگ اسـلامـى دربـاره تغافل مى نویسد:
کودک را باید به هر خلق نیکى که از او صادر مى شود مدح گویند و اکرام کنند و برخلاف آن تـوبـیـخ و سـرزنـش ‍ صـریـح نـنـمـایـنـد کـه بـر قـبـح اقـدام نـمـوده اسـت ، بـلکـه او را بـه تغافل نسبت دهند تا با تجاسر (گستاخى ) اقدام نکند و اگر برخود مى پوشد، پوشیده دارند و از عادت گرفتن توبیخ و از مکاشفه ، احتراز باید کرد که موجب وقاحت شود.
بـنـابـرایـن اگـر مـى خواهیم کودک و نوجوان داراى شخصیت الهى وسالم باشد تا در سایه آن بـتـوانـد بـه اعـمـال نیک و صالحى همچون نماز آراسته گردد، ضرورى است با احترام و ادب ، شخصیت او را پاس داشته و در شخصیت سازى و عزّت نفس ‍ مددکارش باشیم .
کـودک و نـوجـوانـى که مورد احترام است ، برطبق فطرت خداجویى ، احساسات و عقلش با تکیه برهدایت وحى و ارزش هاى توحیدى ، استحکامى در شخصیتش ‍ ایجاد مى شود که ضامن سعادت و کمال او مى گردد.
اگـر عـقـیـده و فـرهـنـگ نـماز با عواطف و احساسات او پیوند یابد، موجب دوام آن عقیده در وجودش خواهد گردید و باعث ارتباط اساسى و بنیادین خواهد شد که دوستى و عشق به نماز را تقویت و ماندگار مى کند. آیا در این صورت نماز ستون دین ، پرچم عزّت ، کشتى نجات و چراغ هدایت او نخواهد شد؟
تاءثیر محیط بر رفتار کودک و نوجوان
هـر مـوجـود زنـده ، داراى اسـتـعدادهاى بالقوه اى است که در موقعیت هاى مساعد و مطلوب ، آن ها را بـروز مـى دهـد. بـدون فـراهـم آمـدن چـنـیـن وضـع مـطـلوبـى ، هـیـچ گـاه هـدف نـهـایـى کـه کمال هر موجود زنده است تحقق نخواهد یافت . بلکه از هدف دور مى شویم . مثلاً اگر گیاهى در وضـعـیـت آب و هـوایـى نـامـنـاسـب قـرار گـیرد، نه تنها رشد نمى کند بلکه از بین هم مى رود، حـال اگـر انـسـان در وضـع مـسـاعـد و سـالمـى قـرار نـگـیـرد، نـه تـنـهـا بـه کـمـال انـسـانـى و الهـى کـه هـدف خـلقـت اسـت دسـت نـمـى یـابـد بـلکـه از راه مـسـتـقـیـم ایمان و عمل صالح خارج شده و از حیوان هم پست تر و خطرناک تر مى شود.
تعریف محیط
در تـعـریف محیط گفته اند: محیط عبارت است از تمام عواملى که در وجود انسان اثر مى گذارد و آدمى دائماً با آنها در تماس است به نحوى که وجود انسان را احاطه کرده اند.
تاءثیر محیط بر رفتار
هر محیطى که انسان در آن رشد مى یابد خواه ناخواه در جسم و روان او اثر مى گذارد، اثرى که مى تواند در شخصیت و عملکرد افراد به صورت مثبت یا منفى آشکار گردد.
همه چیزهایى که فرد در محیط طبیعى و زیستى ، جامعه ، خانواده ، مدرسه و مانند آن با آن مواجه هست را مى توان محیطى دانست که از آن تاءثیر مى پذیرد و تاءثیر مى گذارد.
مـحـیـط خـانـواده ، اولین ، مهم ترین و مؤ ثرترین جایگاه پرورش کودک است که اگر از سلامت روانـى و طـهـارت مـعـنـوى بـهـره مـنـد بـاشـد بـه یـقـیـن در شکل گیرى شخصیت کودک نقش کلیدى و تاءثیر دائمى خواهد داشت .
نـوع رفتار و عملکرد والدین چه در ارتباط با کودک و نوجوان و چه در ارتباط با دیگران ، در انجام کار، اعتقاد و باور، اخلاق و رفتار کودک و نوجوان و شخصیت آینده اش اثر مى گذارد. به هـمـیـن دلیـل باید شرایط مناسب رشد مادى و معنوى آنان را فراهم کرد تا در فضاى سالم رشد یابند و به کمال معنوى برسند.
( اسـکـیـنـر) رفـتـار شـنـاس و صـاحـب نـظـریـه تـغـیـیـر رفـتـار، عـلت رفـتـار را در درجـه اول محیط مى داند:
براى ایجاد، اصلاح و تغییر رفتار باید شرایط مناسب محیطى رافراهم ساخت .
بـراى ایـجـاد شـرایط مناسب عبادت و خودسازى چه باید کرد؟ آیاخودسازى معنوى خود به خود انـجام مى شود؟ یا مقدمات ، شرایط و فضاى سالمى که از هرگونه گناه و فساد به دور است مى تواند موجبات رشد معنوى و عشق به عبادت خداوند سبحان را در قلوب پاک و مهیاى کودکان و نوجوانان فراهم نماید؟
محیط سالم
مـحـیـط سـالم و مـنـاسـب بـراى رشـد کـودک و نـوجـوان دربـرگـیـرنـده شـرایـطـى از قـبـیـل دوسـت داشـتـن کـودک و نـوجـوان ، تـلاش در جهت شخصیت سازى آنها، احترام به شخصیت و رفتار آنان ، اِعمال تشویق و تقویت زمینه هاى مثبت به جاى تنبیه و برخورد نامناسب و روش هاى بازدارنده ، بدبین نبودن و اعتماد داشتن ، حذف موانع عدم سلامت محیط، دادن آزادى کافى و لازم و مانند آن را شامل مى شود.
در محیط سالم ، فضاى محیط خانوادگى بسیار صمیمى ، آکنده از مهر و محبت و دوستى با کودک و نـوجـوان اسـت . رفـتـار سـازنـده و الهـى والدیـن خـود مـى تـوانـد عـامـلى بـاشـد تـا آنـان از عمل عبادى و نماز والدین الگو گرفته و پایه هاى شخصیت معنوى خویش را استحکام بخشند.
کـودک اولیـن آموزش ها را در محیط خانواده دریافت مى کند، لذا ضرورى است والدین آموزش نماز را به تدریج و به زبان ساده که مطابق با درک آنان است همراه با تکرار اذکار و معانى نماز و ارائه الگـوى مـنـاسـب ، عـلاقـه لازم را در آنـان ایـجـاد نـمـایـنـد تـا یـادگـیـرى نـمـاز حاصل گردد.
تاءثیر سرگرمى ها بر محیط
از جمله موانع آموزش صحیح و مؤ ثر که مى تواند سلامت روانى و آموزشى را بر هم زند، وجود سرگرمى هاى متعدد و مختلف با جاذبه هاى فریبنده است که متاءسفانه امروزه اکثر خانواده ها از آن غفلت دارند.
کودک و نوجوانى که تمام وقت خود را به برنامه هاى مختلف تلویزیونى از برنامه کودک تا سـریـال هـاى مـخـتـلف ، برنامه هاى جذّاب ورزشى و... تا درس و مشق ، بازى ، تفریح ، دید و بازدید و مانند آن سرگرم و مشغول است و با تنى خسته و ذهنى آشفته ، چگونه در معرض نسیم معنوى نماز قرار مى گیرد؟ این درحالى است که والدین نیز به نحوى دیگر درگیر زندگى و مـشـکـلات آن بـوده و هـنـگـام حـضـور در مـنـزل هـم بـه دیـدن تـلویـزیـون و مـانـنـد آن مـشـغـول مـى شـونـد. آیـا ایـن دسـته از والدین و کودکان (که کم هم نیستند) موفق خواهند شد به کـاروان عـشـق و بـنـدگـى بـرسـنـد تـا از سـفـر روحـبـخـش کمال لذت و بهره ببرند؟
بـنـابـرایـن با توجه به مطالب ارائه شده مى توان گفت یکى از مسؤ ولیت هاى حتمى والدین ایجاد محیط سالم و سرشار از معنویت است تا در پرتو انوار چنین فضایى کودکان و نوجوانان رشـد یـافـتـه و نـمـاز را که جلوه اى از عبودیت و بندگى خداوند است با تمام وجود دریابند و شخصیت الهى آنان آشکار گردد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد